شش سال از درگذشت انساني فرهيخته و معلمي گرانقدر كه در جوامع پيشرفته و نظاممند بسيار و بسيار موثر و كارآمدتر ميتوانست باشد، گذشته است. اما قصه ناتمام هر سال، در سالروز اين بزرگوار تكرار ميشود : اينكه صرفا به برگزاري برنامههاي يادبود بسنده ميكنيم. حال آنكه چنين انسانهايي را بايد به نحو شايستهتر برجسته كنيم تا الگوييهاي در دوران معاصر براي نسلهاي جوان كشورمان هويدا كنيم. كه تاكنون چنين نشدهاست.
محمود بهزاد را نه به خاطر صرفا تاليفات و آثار مكتوبش بايد بسيار بيش از اين ستود و گراميداشت، بلكه به دليل تجميع ويژگيهاي يك انسانيكه فراتر از دوران خود بود، بايد ديد و مورد تقدير قرار داد.
بهزاد درطي 95 سال عمر با عزت خويش با حدود 100 اثر تاليف و ترجمه و بيش از اين نيز مقالات و سخنرانيهاي متعدد بين اصناف مختلف- از دانشجو و دانشآموز گرفته تا معلم و داروساز و پزشك و مسئولان- توانست با كلامي ساده، مطالب علمي و پايهاي را بر دل هر مخاطبي بنشاند.
اگر بگوييم بهزاد واقعا يك" زندگي علمي" داشت ، بيهوده نگفتهايم. پايه گفتار و كردار استاد محمود بهزاد، دانش و علمآموزي بود و اين در واقع نه تنها براي برنامههاي آموزشي و علمياش سرلوحه قرار داشت بلكه در زندگي شخصي خود نيز اينچنين بود.
از صبحگاهان با برنامه منظم ورزشي شروع ميكرد و طبق برنامه خود ابتدا به دفتر انجمن داروسازي گيلان براي امور علمي – فرهنگي و سپس به محل كارش در داروخانه شرق رشت (كه اخيرا پس از چند دهه، تخريب گرديد) و سپس عصرها نيز بار ديگر در داروخانه ( به عنوان مسئول فني) مشغول بود؛ و از كوچكترين فرصت براي مطالعه و نگارش استفاده مينمود.
برنامههاي ورزشي، كوهپيماييهاي گروهي و برنامههاي تفريحي گروهي هرگز از زندگياش حذف نميگرديد(با حقوق بازنشستگي و حق مسئول فني داروخانه). به جرات ميتوان گفت تاثيرگذارياش روي نسل جواني كه با وي آشنا ميشدند، بسيار قوي بود؛ آنچه كه هر فرد در مقام رهبري گروه يا قومي آرزويش را دارد. و در نشستهاي گروهي ضمن شوخبودن، هرگز از جدي بودن امور غافل و اهل تعارف نبود و به سرعت واكنش نشان ميداد و در برابر عدم تعهدات به موقع افراد، به آنها متذكر ميشد و شايد همين صريحبودن وي گاهي در بين برخي دوستاني كه وي را نقد ميكنند، وي را تندخو نشان دادهاست!
كمترعصباني ميشد و آن هم لحظهاي؛ و تنها در خصوص عدم تعهد ديگران به انجام مسئوليتهايشانابراز ناخرسندي مينمود. در برابر خطاهاي مشاهده شده در جامعه، بيتفاوت نبود وبدون راهدادن استرس به خود، كمترين كار ممكن يعني نگارش و ارسال معايب به فرد يانهاد مربوط را انجام ميداد.
در اين راستا در تاريخ 18/02/86 آخرين مقالهي دستنويس خود را براي من ارسال نمود كه موضوعش " عادتكردن به پذيرش واقعيتهابه شخص آرامش رواني پايدار ميبخشد" بود. كه در آيندهي نزديك در سايت انتشارات گپ اين مقاله را در دسترس همگان قرار خواهيم داد.
"زندگي علمي" بهزاد در عشقورزي نيز مشهود بود. در يكي از ديدارهايش تعريف ميكرد،زماني كه همسرش دچار بيماري سختي شدهبود و سالخوردگي نيز توانش را كم نموده بود،براي اينكه در حمام خانه نيفتد، دور تا دور ديوار حمام را نردهاي نصب نموده بودتا با گرفتن ميله، همسرش ليز نخورد.
بهزاد كه همواره در همه دوران زندگياش از مرگ برادرش سرگرد بهزاد (افسر ارتش كه پس ازماجراي كودتاي 28 مرداد از سوي رژيم شاه به دليل عضويت در شاخه نظامي فعالان سياسي اعدام گرديد) از تلخترين رويداد براي دوستانش تعريف ميكرد.
بررسي آثار مكتوب و مقالات و سخنرانيهاي وي ( كه جا دارد از سوي متخصصان و پژوهشگران تحليل شود) و همچنين اقدامات عملي وي همگي هدفمند بود: ارتقاي دانش و شعور اجتماع. اين يعني مباره با جهل! يعني مبارزه غير مستقيم با جور و ستم! آشنايي باحقوق انساني و آشنايي با خود انسان به عنوان برترين خلقت خداوند!
آري مسيري كه بهزاد هم چون برادرش( برعكس نوع روش مبارزه برادرش- سرگرد بهزاد) برگزيده بود، به نوعي در راستاي ظلمستيزي بود. زيرا افزايش و تدوين راههاي گسترش سريعتر دانايي در ميان پايهايترين نسل بشر(يعني دانشآموزانو دانشجويان) موثرترين راه كاهش جور و ستم بر انسان ميتواند باشد. ايجاد ساختار يكدست و مدون و نوينِ كتاب هاي درسي با بنياد نهادن "سازمان كتابهاي درسي ايران" در دهه 40 اساسيترين كار در اين خصوص بود.
اما بهطور فردي با ترجمه و تاليف آثار علمي به زبان ساده(مانند آثار آيزاك آسيموف) گروههاي نوجوان و جوان ( و حتي خانوادهها ) را با مطالب علمي نزديك و نزديكتر نمود و توانست باب ترجمه آثار علمي ساده را در بين مترجمان و رسانهها رواج دهد.
فعاليت در ترجمه و ترويج شاخههايي از علوم زيستي كه تا پيش از وي به خوبي مورد توجه واقع نشده بود، سبب گسترش و بعدها تثبيت رشتهها يا دروس هميشگي در مراكز علمي دانشگاهي گردد. آشنايي دانشآموزان و دانشجويان با "نظريههاي داروين" در كتابهاي دبيرستان و كتابهايي در خصوص نظريه تكامل؛ ترجمه و تدوين و تدريس مبحث "روانشناسي فيزيولوژيك" كه تا آن زمان بر اساس نظر دكتر سياسي (از اساتيد برجسته روانشناسي و جامعهشناسي زمان) كسي به خوبي وي نتوانسته بود در كلاسهاي درس موسسات و دانشگاههاي شهر تهران اجرا نمايد و تا آخرين روزهاي زندگي خود نيز مشغول تدريس اين مبحث در دانشگاه گيلان بود. يادم نميرود در اين خصوص كتاب قطوري به زبان انگليسي داشت كه به من نشان داد مبني بر اينكه مباحثي جديد از آخرين اطلاعات فيزيولوژيك را استخراج نموده تا در كلاسهاي درسش استفاده كند.
در سخنرانيهايش همواره هر دو گروه افراد متخصص و غير متخصص بهره ميبردند: افرادعام از خود مطلب تاثير ميپذيرفتند و افراد متخصص از چگونگي و ميزان اثرگذاريشان در جامعه بيش از پيش الهام ميگرفتند. ولي هر دو گروه اين اثر را ميگرفتند كه، چگونه ميتوان كاربرد علم را در زندگي فردي و اجتماعي گسترش داد.
سخن كوتاه! بهزاد ميتواند الگويي مناسب براي گزينش راه و روش زندگي علمي براي هر فردي باشد. اقدامي كه تاكنون بهطور شايسته از سوي دوستان وهمشهريان استاد، بهطور خيلي محدود صورت گرفته، و اميدواريم نسل جوان كشورمان درآينده نزديك به اين موضوع به طور جدي بپردازد و فرهنگ تقدير از شخصيتهاي تاثيرگذار(در زمان حياتشان) در كشورمان نهادينه گردد.
علياصغرعليزاده – مدير انتشاراتگپ
8 شهريور 1392
دارنده عنوان "شایسته تقدیر" سال 1394
برنده جایزه و برگزیده کتاب سال 1390
گواهی نامه ایزو
یادمان دکتر محمود بهزاد